جردویلغتنامه دهخداجردوی . [ ج ُ دَ ] (اِخ ) قریه ای است از قرای ولایت ترشیز که باغهای فراوان دارد این قریه از آب قنات مشروب میشود و آبادی آن از قدیم است . میوه های سردسیر دارد و دوازده خانوار سکنه دارد. (از مرآت البلدان ج 4 ص 219</sp
زردوئیلغتنامه دهخدازردوئی . [ زَ ] (اِخ ) طایفه ای از ایلات کرد ایران . رجوع به جغرافیایی سیاسی کیهان ص 59 شود.
روان زردوییلغتنامه دهخداروان زردویی . [ رَ زَ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان جوانرود بخش پاوه ٔ شهرستان سنندج واقع در 15هزارگزی غرب پاوه بین تبن و دودان . کوهستانی است و آب و هوایی سرد دارد. دارای 761 تن سکنه است که مذهب تسنن دارند و به
زردولغتنامه دهخدازردو. [ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان زیدآباد است که در بخش مرکزی شهرستان سیرجان واقع است و 100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).