جرشفتلغتنامه دهخداجرشفت . [ ج َ ش َ ] (اِ) به معنی هجو باشد. شعری که در مذمت کسی گفته شود. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). هجوو شعری که در هجو و مذمت کسی باشد. (ناظم الاطباء). شعری در بدی کسی گفتن . (یادداشت مؤلف ) : چون بترسی ز بلا و آگفت شعر باید که نگویی جر
جرشفتفرهنگ فارسی عمید۱. هجو؛ ذم.۲. شعری که در هجو کسی بگویند: ◻︎ چون بترسی ز بلا و آ گَفت / شعر باید که نگویی جرشفت (عنصری: لغتنامه: جرشفت).
هجالغتنامه دهخداهجا. [ هَِ ] (از ع ، اِمص ) هجو. بدگوئی . جرشفت . دشنام . سرزنش . مسخره . مضحکه . (ناظم الاطباء). مذمت کردن . (شمس اللغات ). نکوهیدن . (آنندراج ) (غیاث ) (از تاج المصادر بیهقی ) (از دهار) : آنان که فلانند و فلان رهبر ایشان نزدیک حکیمان ز در عیب