جرغ جرغلغتنامه دهخداجرغ جرغ . [ ج ِ ج ِ ] (اِ صوت ) آواز شکستن انگشتان که برای رفع ماندگی ، انگشت کنند و مانند آن . (یادداشت مؤلف ). جِرِغ جِرِغ . رجوع بکلمه مزبور شود.
جرغ جرغلغتنامه دهخداجرغ جرغ . [ ج ِ رِ ج ِرِ ] (اِ صوت ) جِرِغ جِرِغ ؛ آواز شکستن انگشتان و مانند آن . (یادداشت مؤلف ). رجوع بکلمه ٔ مزبور شود.
جرقلغتنامه دهخداجرق . [ ] (معرب ، اِ) مقام موسیقی . پرده ٔ موسیقی . بظاهر همان جرکه است . (از دزی ). رجوع به جرکه شود.
جرقلغتنامه دهخداجرق . [ ] (معرب ، اِ) مقام موسیقی . پرده ٔ موسیقی . بظاهر همان جرکه است . (از دزی ). رجوع به جرکه شود.
تجرقلغتنامه دهخداتجرق . [ ت َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان دیزجرود بخش عجب شیر شهرستان مراغه است که در بیست و یک هزار و پانصد گزی خاور عجب شیر و 14 هزارگزی شمال شوسه ٔ مراغه به آذرشهر قرار دارد. کوهستانی و معتدل است و 532 تن سکن
تجرقلغتنامه دهخداتجرق . [ ت َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان گرم بخش ترک شهرستان مراغه است که در 30 هزارگزی شمال خاوری بخش و 39 هزارگزی شوسه ٔ میانه به خلخال قرار دارد. کوهستانی و معتدل است و 526
تجرقلغتنامه دهخداتجرق . [ ت َ رَ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان نیر بخش مرکزی شهرستان اردبیل است که در 35 هزارگزی باختر اردبیل و یکهزارگزی شوسه ٔ تبریز به اردبیل قرار دارد. کوهستانی و معتدل است و 238 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه و