خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جرنگیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جرنگیدن
/jarangidan/
معنی
صدا کردن شمشیر و زنگ و هرچیز فلزی یا چینی هنگامی که به چیزی بخورد: ◻︎ به ابر اندر آمد دم کرهّنای / جرنگیدن گرز و هندیدرای (فردوسی۱: ۱۲۶۷).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
clank, clink, ring
-
جستوجوی دقیق
-
جرنگیدن
لغتنامه دهخدا
جرنگیدن . [ ج َ رَ دَ / ج ِ رَ دَ ] (مص جعلی ) آواز کردن شمشیر و گرز و امثال آن باشد به هنگام کار فرمودن . (برهان ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) : جرنگیدن تیغ و گرز و تبرکجاگوش گردون همی گشت کر. فردوسی .به ابر اندرآمد دم کرنای جرنگیدن گرز و هندی درای .ف...
-
جرنگیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) ‹چرنگیدن› [قدیمی] jarangidan صدا کردن شمشیر و زنگ و هرچیز فلزی یا چینی هنگامی که به چیزی بخورد: ◻︎ به ابر اندر آمد دم کرهّنای / جرنگیدن گرز و هندیدرای (فردوسی۱: ۱۲۶۷).
-
جرنگیدن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
clank, clink, ring
-
جرنگیدن
دیکشنری فارسی به عربی
اغنية
-
واژههای مشابه
-
جرنگیدن با صدای بلند
دیکشنری فارسی به انگلیسی
clash
-
جستوجو در متن
-
چرنگیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] čarangidan =جرنگیدن
-
jingled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
jingled، طنین زنگ ایجاد کردن، جرنگیدن، جرنگ جرنگ کردن
-
jingle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صدای جیر جیر، صدای جرنگ جرنگ، طنین زنگ، طنین زنگ ایجاد کردن، جرنگیدن، جرنگ جرنگ کردن
-
jingles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جینلز، صدای جرنگ جرنگ، طنین زنگ، طنین زنگ ایجاد کردن، جرنگیدن، جرنگ جرنگ کردن
-
اغنية
دیکشنری عربی به فارسی
صداي جرنگ جرنگ , طنين زنگ , جرنگ جرنگ کردن , طنين زنگ ايجاد کردن , جرنگيدن , بطور يکنواخت يا يک وزن خواندن , يک نواخت , يک وزن , اواز , سرود يک نواخت , سرود , نغمه , سرودروحاني , تصنيف , ترانه , شعر
-
گاوچهر
لغتنامه دهخدا
گاوچهر. [ چ ِ ] (ص مرکب ) آنچه صورت گاو دارد. || گاوپیکر که گرز فریدون باشد و آن را بهیأت سر گاومیش از آهن ساخته بودند. (برهان ) : سرش را بدین گرزه ٔ گاوچهربکوبم نه بخشایش آرم نه مهر. فردوسی .زدم بر سرش گرزه ٔ گاوچهربرو کوه بارید گفتی سپهر. فردوسی ....
-
چرنگیدن
لغتنامه دهخدا
چرنگیدن . [ چ ِ رِ دَ ] (مص جعلی ) آواز صدا کردن گرز و مانند آن باشد بسبب زدن آن بر جایی . (برهان ) (آنندراج ). آواز و صدای چرنگ کردن . (ناظم الاطباء). صدا برآمدن از گرز و امثال آن ، هنگام بکار بردنش در نبرد. جرنگیدن : چرنگیدن گرزه ٔ گاوچهرتو گفتی هم...
-
جرنگ
لغتنامه دهخدا
جرنگ . [ ج َ رَ / ج ِ رِ ] (اِ صوت ) زنگ آواز و صدای زدن شمشیر و گرز وامثال آن و جرنگیدن مصدر آن است . (آنندراج ) (انجمن آرا). صدای زنگ و طاس و امثال آن و آواز زدن شمشیر وتیغ و زنجیر را نیز گویند. و به کسر اول و ثانی هم آمده است . (برهان ). صدای زنگ ...