جریاناتلغتنامه دهخداجریانات . [ ج َ رَ / ج َرْ ] (ع اِ) ج ِ جریان . وقایع روزمره . رجوع به جَرَیان و جَرْیان شود.
جگرآگندفرهنگ فارسی عمیدتکههای پاککردۀ رودۀ گوسفند که با گوشت یا جگر و چربی پر کرده و پخته باشند؛ جرغند؛ چرغند؛ چرغنده.
زاراندلغتنامه دهخدازاراند. (اِخ ) ایالتی بوده است در جنوب شرقی مجارستان واقع در ناحیه ٔ ترانسیبسکی . رجوع به دائرة المعارف بستانی و قاموس الاعلام ترکی شود.
زریوندلغتنامه دهخدازریوند. [ زَ ری وَ ] (اِخ ) نام مبارزی است مازندرانی . (برهان ) (ناظم الاطباء) (از فرهنگ رشیدی ) (شرفنامه ٔ منیری ) (آنندراج ). مبارزی بوده از مبارزان . (جهانگیری ) : زریوند مازندرانی منم که بازی بود جنگ اهریمنم . نظامی (ا
آسیب کاواکیcavitation damageواژههای مصوب فرهنگستانتخریب سطوح ناشی از جریانات متلاطمی که به کاواکسازی منجر میشود
محدودۀ پاششیsplash zoneواژههای مصوب فرهنگستانقسمتی از یک سازۀ دریایی که بهطور متناوب با موج و آبفشانی باد و جریانات کشندی خیس میشود
ژئوفیزیکفرهنگ فارسی معین(ژِ ئُ) [ فر. ] (اِمر.) دانشی که به مطالعة نیروهای فیزیکی و جریانات داخلی زمین می پردازد.