جریونلغتنامه دهخداجریون . [ ج ِرْ ] (اِخ ) تلفظی است از ژریون . رجوع به این کلمه و قاموس الاعلام ترکی شود.
کاروانکcaravanواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خودرو یا واگنی که به خودرو وصل میشود و دارای امکاناتی از قبیل تختخواب و مبلمان و وسایل شستوشو است
کاروانک تاشوfolding caravanواژههای مصوب فرهنگستاننوعی کاروانک جمعشو و بازشو که بهصورت یدک پشت وسیلۀ نقلیۀ جادهای وصل میشود و در آن خدمات اقامتی و تسهیلات خودپذیرا فراهم است
کاروانک ثابتstatic caravanواژههای مصوب فرهنگستانکاروانکی اساساً ایستا، اما قابل حمل که در یک مکان مستقر است
کاروانک چرخدارtouring caravanواژههای مصوب فرهنگستاننوعی کاروانک که دارای چرخ است و بهصورت یدک به پشت وسیلۀ نقلیۀ جادهای وصل میشود و در آن خدمات اقامتی و تسهیلات خودپذیرا فراهم است
فنجریونلغتنامه دهخدافنجریون . [ ف َ ج َ ] (معرب ، اِ) فلنجیون . (فهرست مخزن الادویه ).فنجیون . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به فنجیون شود.