جزغالهلغتنامه دهخداجزغاله . [ ج ِ ل َ / ل ِ ] (اِ) همان جزغال است که بمعنی پارچه های دنبه ٔ برشته شده باشد. گوشت و بیشتر دنبه ٔ سخت برشته شده نزدیک به سوختگی . (یادداشت مؤلف ) (برهان ). قطعه ٔ سوخته و روغن گرفته شده از دنبه . (یادداشت مؤلف ). جیزغَلَه (در تدا
جزغالهفرهنگ فارسی معین(جِ ل ) (اِ.) 1 - دنبة برشته شده . 2 - هرچیز برشته شده . جزدر و جزدره نیز گویند.
جزغاله شدنلغتنامه دهخداجزغاله شدن . [ ج ِ ل َ / ل ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه ، سخت سوختن چنانکه آب نماند یا بسیار کم ماند. (یادداشت مؤلف ).
جزغاله شدنلغتنامه دهخداجزغاله شدن . [ ج ِ ل َ / ل ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه ، سخت سوختن چنانکه آب نماند یا بسیار کم ماند. (یادداشت مؤلف ).
جزغاله شدنلغتنامه دهخداجزغاله شدن . [ ج ِ ل َ / ل ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه ، سخت سوختن چنانکه آب نماند یا بسیار کم ماند. (یادداشت مؤلف ).