جعفرکلغتنامه دهخداجعفرک . [ ج َ ف َ رَ ] (اِخ )احمدبن علی بن ابی جعفر محمدبن ابی صالح بیهقی ، مکنی و مشهور به ابوجعفر مقری لغوی و بوجعفرک . رجوع به احمدبن علی بیهقی شود.
جعفرکلالغتنامه دهخداجعفرکلا. [ ج َف َ ک ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فریم بخش دودانگه ٔشهرستان ساری در 4هزارگزی جنوب باختری کهنه ده . دشت و معتدل است و سکنه ٔ آن 160 تن اند. آب آن از چشمه و استخر و محصول آن برنج و غلات و شغل اها
جعفرکلالغتنامه دهخداجعفرکلا. [ ج َف َ ک ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فریم بخش دودانگه ٔشهرستان ساری در 4هزارگزی جنوب باختری کهنه ده . دشت و معتدل است و سکنه ٔ آن 160 تن اند. آب آن از چشمه و استخر و محصول آن برنج و غلات و شغل اها