لغتنامه دهخدا
زهو. [ زَهَْ وْ ] (ع مص ) سبک و سهل داشتن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). استخفاف نمودن کسی را و خوارشمردن او را. (ناظم الاطباء). || جنبانیدن باد، گیاه ترشده را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || وزیدن باد. |