جلبارلغتنامه دهخداجلبار. [ ج ُ ل ُب ْ با ] (ع اِ) غلاف شمشیر در نیام کرده . || تیزی شمشیر. (منتهی الارب ).
جلبرلغتنامه دهخداجلبر. [ ج ُ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دول بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه واقع در 35هزارگزی جنوب خاوری ارومیه و 1500گزی باختر شوسه ٔ ارومیه بمهاباد، این ده در دره قرار گرفته و هوایی معتدل مالاریائی دارد. سکنه
زلوبرلغتنامه دهخدازلوبر. [ زَ ب َ ] (اِخ ) رودی در مرند. رجوع به نزهة القلوب چ گای لیسترانج ص 88 و جغرافیای غرب ایران ص 39 شود.
جلوبَر فرمانstick pusher, control column nudgerواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای الکتریکی، دارای جک بر روی دسته یا اهرم فرمان هواپیما، که در هنگام افزایش زاویة حمله و احتمال واماندگی، بهصورت خودکار، فرمان را به جلو میبرد و دماغة هواپیما را به سمت پایین هدایت میکند