لغتنامه دهخدا
جمرة. [ ج َ رَ ] (ع اِ) یکی جَمْر. (از اقرب الموارد). رجوع به جمر شود. || خدرک آتش . (منتهی الارب ). اخگر آتش . (برهان ). آتش برافروخته . (از اقرب الموارد). ج ، جَمْر، جَمَرات . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || تف زمین . (منتهی الارب ). حرارتی و بخاری است که در آخر زمستان