گاهواره جنبانلغتنامه دهخداگاهواره جنبان . [ رَ /رِ جُم ْ ] (نف مرکب ) جنباننده ٔ گهواره : عقل کل بوده در دبستانش نفس کل گاهواره جنبانش .سنایی .
زقهلغتنامه دهخدازقه . [ زُق ْ ق َ/ ق ِ ] (از ع ، اِ) آب و دانه که طائر از گلو برآورد و در دهن بچه اندازد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). خورشی که مرغ به چوزه ٔ خود به دهان می دهد. (ناظم الاطباء). و رجوع به زَق ّ شود.- زقه دادن ؛ غذا