scrapingدیکشنری انگلیسی به فارسیخراش دادن، تراشیدن، پنجول زدن، خاراندن، پاک کردن، زدودن، خراشیدن، خراشاندن، خست کردن، ستردن، با ناخن و جنگال خراشیدن
scrapedدیکشنری انگلیسی به فارسیخراب شده، تراشیدن، پنجول زدن، خاراندن، پاک کردن، زدودن، خراشیدن، خراشاندن، خست کردن، ستردن، با ناخن و جنگال خراشیدن
جنگ الکترونیکیelectronic warfareواژههای مصوب فرهنگستاناقدامی نظامی با استفاده از انرژی الکترومغناطیسی هدایتشده که برای واپایش طیف الکترومغناطیسی دشمن یا حمله به دشمن صورت میگیرد اختـ . جنگال EW
ورطةدیکشنری عربی به فارسیپنجول زدن , با ناخن و جنگال خراشيدن , خاراندن , پاک کردن , زدودن , باکهنه ياچيزي ساييدن يا پاک کردن , تراشيدن , خراشيدن , خراش , اثر خراش , گير , گرفتاري
scrapesدیکشنری انگلیسی به فارسیخراشها، خراش، خراشیدگی، اثر خراش، گیر، گرفتاری، تراشیدن، پنجول زدن، خاراندن، پاک کردن، زدودن، خراشیدن، خراشاندن، خست کردن، ستردن، با ناخن و جنگال خراشیدن