لغتنامه دهخدا
چهاررگ . [ چ َ رَ ] (اِ مرکب ) نام دو رگ در لب زبرین و دو رگ در لب زیرین باشد و فصد آن در بیماریهای دهان و لثه سود دارد. (بحر الجواهر) : ان کانت المادة فضلة حارة (فی امراض اللثة) استعمل الاستفراغ و فصد الجهاررک . (قانون ابوعلی سینا کتاب سیم ص <span cla