لغتنامه دهخدا
من . [ م َ ] (ضمیر) به معنی خود که به عربی انا گویند. (برهان ). ضمیر متکلم واحد. (غیاث ) . ضمیر متکلم واحد. (آنندراج ) . ضمیر شخصی منفصل ، اول شخص مفرد (متکلم وحده ) و در اتصال به «را» معمولاً نون آن حذف و «مرا» گفته شود . خود. این کس که می گویم بی دیگری . انا. (یادداشت به خط