جتjetواژههای مصوب فرهنگستانبادهای نسبتاً قوی متمرکز در یک جریان باریک در جوّ متـ . جریان جتی jet stream
انجیللغتنامه دهخداانجیل . [ اِ ] (اِخ ) نام کتب مقدس مسیحیان که اهم آنها چهار است : انجیل متی . انجیل مرقس ، انجیل لوقا و انجیل یوحنا. ج ، اناجیل . (فرهنگ فارسی معین ). کتاب ترسایان . انگلیون . (صحاح الفرس ). عهدجدید. صورةالحدیثه . (از ابن الندیم ). کتاب عیسی علیه السلام . (یذکر و یؤنث ، فمن
اردشیر سوملغتنامه دهخدااردشیر سوم . [ اَ دَ / دِ رِ س ِوْ وُ ] (اِخ ) (هخامنشی ).نام و نسب : نام او اُخُس بود که تصور میکنند یونانی شده ٔ وهوک است ، وی پس از اینکه به تخت نشست ، خود را اردشیر نامید، اسم او را چنین نوشته اند: در کتیبه ٔ تخت جمشید، که از خود اوست
اردوان پنجملغتنامه دهخدااردوان پنجم . [ اَ دَ ن ِ پ َ ج ُ ](اِخ ) اشک بیست ونهم . آخرین پادشاه اشکانی . پس از اینکه بلاش چهارم درگذشت دو پسر او، بلاش و اردوان ، مدعی سلطنت شدند. از نوشته های نویسندگان رومی چنین بنظر می آیند، که تاج و تخت لااقل از سال 216م . نصیب ارد
جهتدیکشنری فارسی به انگلیسیaspect, bearing, course, current, direction, hand, orientation, respect, sake , side, trend, turn, way, ways _
چهارجهتلغتنامه دهخداچهارجهت . [ چ َ / چ ِ ج َ هََ ] (اِ مرکب ) چهار حد اصلی . چهارسوی وچهارطرف : چهار جهت اصلی ؛ مشرق ، مغرب ، شمال و جنوب . چهار جهت فرعی ؛ شمال شرقی ، شمال غربی ، جنوب شرقی و جنوب غربی . || عالم . رجوع به چارجهت شود.
چارجهتلغتنامه دهخداچارجهت . [ ج َ هََ ] (اِ مرکب ) چهارسوی و چهارطرف . (ناظم الاطباء). مشرق و مغرب و شمال و جنوب . چهارسمت . || عالم . (ناظم الاطباء).
شش جهتلغتنامه دهخداشش جهت . [ ش َ / ش ِ ج َ هََ ] (اِ مرکب ) جهات سته . شش طرف ؛ یعنی پیش و پس و چپ و راست و بالا و پایین . (ناظم الاطباء). پیش و پس و چپ و راست و زیر و زبر. (از التفهیم ). اطراف عالم که مشرق و مغرب و جنوب و شمال و تحت و فوق باشد. (آنندراج ) (غی
ده مجهتلغتنامه دهخداده مجهت . [ دِه ْ م َ هََ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل . واقع در یازده هزارگزی شمال باختری ده دوست محمد. سکنه ٔ آن 199 تن . آب آن از رودخانه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).<br