خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جوجو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جوجو
لغتنامه دهخدا
جوجو. (اِ) در تداول امروز کودکان هر حشره ٔ خرد چون مورچه و ساس و شپش و غیره .
-
جوجو
لغتنامه دهخدا
جوجو. [ ج َ ج َ ] (اِخ ) نام شهری است از ملک خطا که در آنجا مشک خوب و کافور اعلی و جامه های ابریشمی نفیس می شود. (برهان ).
-
جوجو
لغتنامه دهخدا
جوجو. [ ج َ ج َ / جُو جُو ] (ق مرکب ) کنایه از پاره پاره و ریزه ریزه و ذره ذره . (برهان ) : خورشید رخشان است می زآن زرد لرزان است می جوجو همه جان است می فعلش بخروار آمده . خاقانی .کشم هر لحظه جوری نونو از توبیک جو بر توای من جوجو از تو. نظامی .|| اند...
-
جوجو
لغتنامه دهخدا
جوجو.[ ج ُ ج ُ / ج َ ج َ ] (اِ) اسمی است برای راندن شتر.
-
جوجو
لهجه و گویش تهرانی
جوجه مرغ، شپش،پرنده(کودکان)
-
جوجو
لهجه و گویش مازنی
joojoo ۱پستان زن ۲نوک پستان
-
واژههای مشابه
-
جؤجو
لغتنامه دهخدا
جؤجؤ. [ ج ُ ءْ ج ُءْ ] (ع اِ) سینه ٔ مرغ . || سینه ٔ کشتی . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). کجؤجؤ السفینه . (معجم البلدان ج 1 ص 202). || (اِ صوت ) امر است شتران را برای درآمدن در آب . (ذیل اقرب الموارد).
-
جؤجو
لغتنامه دهخدا
جؤجؤ. [ ج ُءْ ج ُءْ ] (اِخ ) دهی است به بحرین . (منتهی الارب ).
-
جؤجو
لغتنامه دهخدا
جؤجؤ. [ ج ُءْ ج ُءْ ] (ع اِ)سینه یا استخوان سینه . (منتهی الارب ). ج ، جآجی . (از منتهی الارب ). سینه ٔ کشتی . (از بلوغ الارب ج 3 ص 366):یکب الخلیلة ذات القلاع و قد کاد جؤجؤها ینحطم .(از بلوغ الارب ایضاً).
-
خانقاه جوجو
لغتنامه دهخدا
خانقاه جوجو. [ ن َ / ن ِ ج ُ ج ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلاترزان بخش زراب ، شهرستان سنندج ، واقع در 24 هزارگزی شمال خاور زراب و 15 هزارگزی جنوب باختر شوسه ٔ سنندج به مریوان . ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر. دارای 100تن سکنه که شیعی مذهب و کردزبان...
-
جوجو گذاشتن
لهجه و گویش تهرانی
شپش گذاشتن
-
منکو جوجو
لهجه و گویش مازنی
menkoo joojoo گلی سفیدرنگ که خوردنی است
-
جوجو (طلسم افراد برخی قبایل افریقای غربی)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
juju