خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جوزینه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جوزینه
/jo[w]zine/
معنی
حلوایی که با مغز گردو یا بادام درست کنند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جوزینه
لغتنامه دهخدا
جوزینه . [ ج َ ن َ ] (معرب ، اِ) معرب گوزینه است و آن حلوایی باشد که از مغز گردکان پزند و بعضی گویند از مغز بادام . (آنندراج ) (برهان ) (شرفنامه ٔ منیری ). رجوع به گوزینه شود.
-
جوزینه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، اسم) [معرب. فارسی] ‹گوزینه› [قدیمی] jo[w]zine حلوایی که با مغز گردو یا بادام درست کنند.
-
جوزینه
فرهنگ فارسی معین
(جَ نِ) (اِ.) نک گوزینه .
-
جستوجو در متن
-
گوزینه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: gučēnak] [قدیمی] go[w]zine = جوزینه
-
جوزینخ
لغتنامه دهخدا
جوزینخ . [ ج َ ن َ ] (معرب ، اِ) معرب از گوزینه چنانکه جوزینق . (المعرب جوالیقی ). رجوع به جوزینه شود.
-
جوز منیق
لغتنامه دهخدا
جوز منیق . [ ج َ / جُو زِ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) قسمی شیرینی که از گردو درست کنند چون جوزینه . (ذیل اقرب الموارد). رجوع به جوزنیق شود.
-
ج
لغتنامه دهخدا
ج . (حرف ) حرف ششم است از حروف الفبای فارسی و حرف پنجم از حروف هجای عرب و حرف سوم از حروف ابجد و بحساب جُمَّل نماینده ٔ عدد سه است . و نزد لغویان و اهل صرف و نحو نشانه است جمع را و در تجوید علامت خاصه ٔ وقف جائز است و از حروف مصمته و شجریه و محقوره و...