جولرلغتنامه دهخداجولر. [ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان میداود (سرگچ ) بخش جانکی گرم سیر شهرستان اهواز. کوهستانی ، معتدل مالاریایی . سکنه ٔ آن 130 تن . آب آن از رود و چشمه . محصول آن غلات ، برنج ، بلوط. شغل اهالی زراعت ، گله داری . راه آنجا مالرو است و معدن گچ دا
جلوگیردیکشنری فارسی به انگلیسیathwart, balk, bar, blocker, check, constraint, exclusive, fence, hindrance, preventive, impediment, inhibition, inhibitory, obstacle
جولرستانواژهنامه آزادجولرستان مکانی در 3 کیلومتری شهر اصفهان که سال های قدیم مکان گلاب گیری بوده و به گلاور معروف بوده و در ثبت کتابی «گلارستان» نوشته اند و با نفوذ زبان عربی به ایران، حرف گ جای خود را به ج داد و جلارستان و جولرستان نامیده شد؛ مثل محلۀ قدیم گی اصفهان که جی کنونی است.
جولرستانواژهنامه آزادجولرستان مکانی در 3 کیلومتری شهر اصفهان که سال های قدیم مکان گلاب گیری بوده و به گلاور معروف بوده و در ثبت کتابی «گلارستان» نوشته اند و با نفوذ زبان عربی به ایران، حرف گ جای خود را به ج داد و جلارستان و جولرستان نامیده شد؛ مثل محلۀ قدیم گی اصفهان که جی کنونی است.