جویشگرsearch engineواژههای مصوب فرهنگستاننرمافزاری برای جستوجو در محیطهایی مانند اینترنت که در آنها حجم دادهها بسیار زیاد است
جوشیرلغتنامه دهخداجوشیر. [ ج َ / جُو ] (اِ) بر وزن جوگیر، نوعی از آش باشد که خورند. (آنندراج ) (برهان ). جوشیره . جشیر. (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). || جولاه و بافنده را نیز گویند و بعربی حائک خوانند. (برهان ) (آنندراج ). رجوع به جوشیره شود.
جاسرلغتنامه دهخداجاسر. [ س ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از جُسور و جَسارة. دلیر. بلندبالا. ج ، جاسرون . (اقرب الموارد). دلیر و بهادر. (ناظم الاطباء). || اقدام کننده . ج ، جُسر و جُسُر. (اقرب الموارد).بی باک . کسی که با جرأت و دلیری بکاری اقدام کند.
دستورگان روپوشانیcloaking scriptواژههای مصوب فرهنگستانزیربرنامهای که در کارسازهای وب ماندگار میشود و میتواند تشخیص دهد که درخواستگر یا بییندة صفحة ورودی جویشگر است یا فردی معمولی