لغتنامه دهخدا
طرف الظل . [ طَ رَ فُظْ ظِل ل ] (ع اِ مرکب ) در تداول عارفان کنایه ازمفارقت هیولی از صورت است : و صارت الشمس فوق رؤوسنا اذ وصلنا الی طرف الظل ...؛ و آفتاب بالای سر ما شد؛ یعنی عمر به تنگی رسید، صورت مبدل شد «چون » به کنار سایه رسیدیم یعنی هیولا نیز خواست از صورت منفک شدن ودل