فرش و رختخواب، لوازم زندگى.
تلؤلؤ آب
خال گوشتی /مزاحم،سِمِج
۱برق زدن ۲براق بودن
جُل جُل - تکان خوردن خفیف
خیره نگریستن، خیره نگاه کردن.
جل و پلاس.
رخت و جامه، رخت و لباس، جل و پلاس، زیرانداز.
اثاث ناچیز و محقر، اثاث مختصر، دم و دستگاه . جل و پلاس پهن کردن.