جُوگویش خلخالاَسکِستانی: yav دِروی: yav شالی: yav کَجَلی: jav کَرنَقی: yav کَرینی: yav کُلوری: yav گیلَوانی: jav لِردی: yav
جُوگویش کرمانشاهکلهری: ǰüya گورانی: ǰüya سنجابی: ǰüya کولیایی: ǰüya زنگنهای: ǰüya جلالوندی: ǰü زولهای: ǰüya کاکاوندی: ǰü هوزمانوندی: ǰü
انبار با جوّ مهارشدهcontrolled atmosphere storage, CA 1واژههای مصوب فرهنگستانانبار مواد غذایی در محفظهای که فشار هوا و رطوبت آن دقیقاً مهار شده است
فک بالاmaxilla, superior maxillary bone, supramaxilla, upper jaw, upper jaw boneواژههای مصوب فرهنگستانهریک از دو استخوان نامنظمی که بخش اعظم استخوانبندی قسمت میانی صورت را تشکیل میدهند و در ساختار کام و کف حفرۀ چشم و حفرۀ اشکی نقش دارند متـ . بَرواره
بازِنْجُوگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی بادمجان ، همراه با زن عزیز ، همراه با عشق خود بودن ، همراهی با همسر بصورت خبری این کلمه در این معنی به کار میرود، زنجان
آخْ جُوگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی خوش به حالم ، خوشا به حالم ، این واژه را در گناباد هنگام خوشحال شدن و شادی به کار میبرند.
بجُوگویش کرمانشاهکلهری: beqweru:ž گورانی: beqweru:ž سنجابی: beqweru:ž کولیایی: beqweru:ž زنگنهای: beqweru:ž جلالوندی: bekweru:ž زولهای: bekweru:ž کاکاوندی: bekweru:ž هوزمانوندی: bekweru:ž