حاتنلغتنامه دهخداحاتن . [ ت ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از حتن . روزی حاتِن ؛ روز برابر در گرما از صبح تا شام . || سخت .
هاتنلغتنامه دهخداهاتن . [ ت ِ ] (ع ص ) ابری که گاه ببارد و گاه نبارد. ج ، هتن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
عاطنلغتنامه دهخداعاطن . [ طِ ] (ع ص ) شتران سیراب فروخفته در خوابگاه . ج ، عَواطن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
متحاتنلغتنامه دهخدامتحاتن . [ م ُت َ ت ِ ] (ع ص ) برابر و مساوی و مشابه و متفق . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به تحاتن شود.
تحاتنلغتنامه دهخداتحاتن . [ ت َ ت ُ ](ع مص ) برابر و مساوی شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط).