هائیتیلغتنامه دهخداهائیتی . (اِخ ) یکی از کشورهای آنتیل بزرگ به مشرق کوبا بین 17 درجه و 39 دقیقه و 19 درجه و 57 دقیقه و 30 ثا
عاتیلغتنامه دهخداعاتی . (ع ص ) (از: عتو). متکبر و از حد درگذرنده . (آنندراج ). || مردی درشونده در فساد که پند هیچکس نپذیرد. (مهذب الاسماء).
عاطیلغتنامه دهخداعاطی . (ع ص ) گیرنده . و در مثل است که عاط بغیر أنواط؛ أی یتناول ما لامطمع فیه و لامتناول ؛ یعنی کاری میکند که فائده ندارد. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
حاتیمورلغتنامه دهخداحاتیمور. (اِخ ) (امیر...) یکی از امراء الجایتو سلطان آنگاه که مردم فومن و رشت و تولیم با یکدیگر متفق گشتند و در مقابل لشکر مغول پایداری کردند و این خبر به الجایتو رسید و سخت خشمگین گردید، او را با چند تن از مردان کاردیده بدان دیار فرستاد. حافظ ابرو در ذیل جامع التواریخ رشیدی
ابتدعدیکشنری عربی به فارسینو اوري کردن , ايين تازه اي ابتکار کردن , تغييرات و اصلا حاتي دادن در , چيزتازه اوردن , بدعت گذاردن
حاتیمورلغتنامه دهخداحاتیمور. (اِخ ) (امیر...) یکی از امراء الجایتو سلطان آنگاه که مردم فومن و رشت و تولیم با یکدیگر متفق گشتند و در مقابل لشکر مغول پایداری کردند و این خبر به الجایتو رسید و سخت خشمگین گردید، او را با چند تن از مردان کاردیده بدان دیار فرستاد. حافظ ابرو در ذیل جامع التواریخ رشیدی
زاج منحاتیلغتنامه دهخدازاج منحاتی . [ ج ِ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قسمی زاج سفید است که رگه های سبز در آن دیده میشود. (مفاتیح العلوم خوارزمی ).
اُفت دقت مسطحاتیhorizontal dilution of precision, HDOPواژههای مصوب فرهنگستانمعیاری آماری برای بیان میزان کاهش دقت دوبعدی (مسطحاتی) در سامانة موقعیتیابی جهانی
شبکۀ واپایش مسطحاتیhorizontal control networkواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از نقاط با مختصات طولی و عرضی معلوم که برای واپایش عملیات نقشهبرداری به کار میرود
گذرنقطۀ مسطحاتیhorizontal pass pointواژههای مصوب فرهنگستاننقطهای در ناحیۀ پوشش مشترک عکسها که طول و عرض آن معلوم میشود