لغتنامه دهخدا
حبس . [ ح ُ ] (اِخ ) زمخشری گوید: کوهی است مر بنی قرة را. و دیگران گفته اند: میان حرة بنی سلیم و الوارقیة باشد. و در حدیث عبداﷲبن حبشی آمده است : تخرج نار من حبس سیل . ابوالفتح نصر گوید: حبس سیل ، که به فتح نیز روایت شده یکی از دوحره ٔبنی سلیم باشد. و آنها دو حرة باشند که میا