هبرکلغتنامه دهخداهبرک . [ ] (اِخ ) دهی بوده است در فارس . این کلمه در فارسنامه به دو صورت هیرک و هبرک و در نزهةالقلوب به صورتهای هیرک و میرک آمده است . (فارسنامه ابن بلخی چ لندن ص 139 و 163) (نزهة القلوب ج <span class="hl" di
هبرکلغتنامه دهخداهبرک . [ هََ رَ ](ع ص ) شباب هبرک ؛ جوانی تمام . شاب هبرک ؛ جوان تمام جوانی نیکواندام . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (معجم متن اللغة) (اقرب الموارد) (تاج العروس ) : جاریة شبت شبابا هبرکالم یعد ثدیا نحرها أن فلکا.(از تاج