حترةلغتنامه دهخداحترة. [ ح ُ رَ ] (ع اِ) چیزی اندک . || پیوندی که به دامن خیمه و خرگاه درآورند هرگاه از زمین بلند باشد. ج ، احتار. || فراهم آمدنگاه هر دو کنج دهان . || مهمانی بنای نو. || جای سر بروت بریدن از لب . (منتهی الارب ).
حتیرهلغتنامه دهخداحتیره . [ ح َ رَ ] (ع اِ) مهمانی بنای نو. حُترَه . وکیره . || بوریاکوبی . (مهذب الاسماء).
بحثرةلغتنامه دهخدابحثرة. [ ب َ ث َ رَ ] (ع مص ) پراکنده و جدا ساختن چیزی را. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || منقطع و متجبب گردیدن شیر. (آنندراج ) (از منتهی الارب ). || تفتیش کردن کسی را یا چیزی را. (آنندراج ). تفتیش کردن از کسی یا چیزی . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ||