فرهنگ فارسی عمید
۱. چادر.۲. روپوش؛ روبند.۳. (تصوف) آنچه حائل و مانع میان طالب و مطلوب باشد و مانع تجلی حقایق شود.۴. [قدیمی] پرده.۵. [قدیمی، مجاز] آنچه مانع بین دو چیز دیگر باشد.⟨ حجابالغره (غرت): [قدیمی، مجاز] حیرت و سرگردانی.⟨ حجاب ظلمانی: [قدیمی، مجاز]۱. شب.<br