حداسلغتنامه دهخداحداس . [ ح ِ ] (ع اِ) غایت و اقصای هرچیز. (منتهی الارب ). بلغت به الحداس ؛ یعنی بغایت رسید.
سردرد بزل نخاعیlumbar puncture headache, postspinal headache, spinal headache, puncture headacheواژههای مصوب فرهنگستانسردردی که چند ساعت بعد از بزلنخاع و بهعلت کاهش فشار مایع درونمغزی رخ میدهد
سردرد تنشیtension headache, tension-type headacheواژههای مصوب فرهنگستانسردرد ناشی از کار زیاد یا تنش عاطفی یا هر دو که در ناحیۀ پسسری حس میشود
میگرنmigraine, migraine headache, sick headacheواژههای مصوب فرهنگستانعارضهای عموماً وراثتی که شامل حملات دورهای سردردهای رگزاد یکطرفه در ناحیۀ گیجگاهی میشود
میگرن عصبیmigrainous neuralgia, cluster headache, Horton disease, vasomotor headacheواژههای مصوب فرهنگستانسردرد یکطرفهای در پیشانی و بالای چشم که با افزایش دمای ناحیۀ دردناک و ریزش اشک و آببینی همراه است متـ . پیمیگرن
عداسلغتنامه دهخداعداس . [ ع َ ] (ع مص ) ابومحمد حسن بن علی بن موسی العدّاس المصری . عالم باخبار و تواریخ بوده . ولی به سال 324 هَ . ق . درگذشت . (از اللباب ج 2 ص 125).