حران الکبریلغتنامه دهخداحران الکبری . [ ح َرْ را نُل ْ ک ُ را ] (اِخ ) نام قریه ای از بنی عامر به بحرین .
اتومبیلرانی سرعتmotor racing, auto racing, automobile racing, car racingواژههای مصوب فرهنگستانمسابقۀ سرعتی برای خودروهای تقویتشده در مسیری ویژه یا ازپیشمشخصشده
حران یرانلغتنامه دهخداحران یران . [ ح َرْ را ی َرْ را ] (ع ص مرکب ، از اتباع ) حران یران از اتباع است . (مهذب الاسماء) (معجم البلدان ). رجوع به حَرّان شود.
حرانلغتنامه دهخداحران . [ ح َرْ را ] (ع ص ) تشنه . عطشان . مرد تشنه . (مهذب الاسماء). ج ، حِرار. || سخت حَرون (اسپ و جز آن ). (معجم البلدان ).
حرانلغتنامه دهخداحران . [ ح َرْ را ] (ع ص ) تشنه . عطشان . مرد تشنه . (مهذب الاسماء). ج ، حِرار. || سخت حَرون (اسپ و جز آن ). (معجم البلدان ).