حرفشنوفرهنگ مترادف و متضادنصیحتپذیر، پندپذیر، حرفگوشکن، مطیع، فرمانبردار، پندنیوش ≠ حرف نشنو، نصیحتناپذیر، خودسر
گهرفشانیلغتنامه دهخداگهرفشانی . [ گ ُ هََ ف ِ ] (حامص مرکب ) مخفف گوهرفشانی . عمل گوهرفشان . رجوع به گوهرفشانی شود.
سربهراه شدنفرهنگ مترادف و متضادسر بهزیر شدن، مطیع شدن، رام شدن، فرمانبردارشدن، حرفشنو شدن ≠ نافرمان شدن