حریرفروشیلغتنامه دهخداحریرفروشی . [ ح َ ف ُ ] (حامص مرکب ) عمل حریرفروش . || (اِ مرکب ) دکان حریرفروش .
حریرفروشیلغتنامه دهخداحریرفروشی . [ ح َ ف ُ ] (حامص مرکب ) عمل حریرفروش . || (اِ مرکب ) دکان حریرفروش .
دزیرهلغتنامه دهخدادزیره . [ دِ رِ ] (اِخ ) دختر فرانسوا کلاری تاجر حریرفروش مارسی (فرانسه )که نخست محبوب ناپلئون بناپارت بود سپس زن برنادوت و ملکه ٔ سوئد گردید. وی قهرمان رمان «دزیره » بقلم «آن ماری سلینکو» است که به فارسی هم ترجمه شده است .
حریرفروشیلغتنامه دهخداحریرفروشی . [ ح َ ف ُ ] (حامص مرکب ) عمل حریرفروش . || (اِ مرکب ) دکان حریرفروش .