حسامی لاچینلغتنامه دهخداحسامی لاچین . [ ح ُ ی ِ ] (اِخ ) حسام الدین لاچین بن عبداﷲ ذهبی طرابلسی امیر مشهور به حسامی که در 738 هَ . ق . درگذشته است . او راست : «تحفة المجاهدین فی العمل بالمیادین » در اسب دوانی . (هدیة العارفین ج 1 ص
حسامیلغتنامه دهخداحسامی . [ حَس ْ سا ] (اِخ ) (چشمه ٔ...) از پاکت بلوک قونقری است . (فارسنامه ٔ ناصری ).
حسامیلغتنامه دهخداحسامی . [ حَس ْ سا ](اِخ ) قریه ای در کمتر از چهارفرسنگی جنوبی گلخنگان .به جنوب بوانات . (جغرافیای مفصل غرب ایران ص 115).
عصامیلغتنامه دهخداعصامی . [ ع ِ ] (اِخ ) لقب عبدالملک بن حسین بن عبدالملک مکی عصامی ، از مورخان قرن دوازدهم هجری . رجوع به عبدالملک (ابن حسین بن ...) شود.
عصامیلغتنامه دهخداعصامی . [ ع ِ ] (اِخ ) لقب علی بن اسماعیل بن ابراهیم بن محمد اسفرایینی عصامی ، از رجال بلاغت در قرن دهم هجری است . رجوع به علی عصامی شود.
حسامیلغتنامه دهخداحسامی . [ حَس ْ سا ] (اِخ ) (چشمه ٔ...) از پاکت بلوک قونقری است . (فارسنامه ٔ ناصری ).
حسامیلغتنامه دهخداحسامی . [ حَس ْ سا ](اِخ ) قریه ای در کمتر از چهارفرسنگی جنوبی گلخنگان .به جنوب بوانات . (جغرافیای مفصل غرب ایران ص 115).
حسامیلغتنامه دهخداحسامی . [ حَس ْ سا ] (اِخ ) (چشمه ٔ...) از پاکت بلوک قونقری است . (فارسنامه ٔ ناصری ).
حسامیلغتنامه دهخداحسامی . [ حَس ْ سا ](اِخ ) قریه ای در کمتر از چهارفرسنگی جنوبی گلخنگان .به جنوب بوانات . (جغرافیای مفصل غرب ایران ص 115).