حسوةلغتنامه دهخداحسوة. [ ح ُس ْ وَ ] (ع اِ) اندازه ٔ پری دهان از حسو؛ یعنی از هر چیز رقیق که توان آشامید. ج ، اَحسیة. احسُوة. جج ، احاسی . || یکبار آشامیدن . و به این معنی به فتح حاء، افصح است .
بالگرد هجومیassault helicopterواژههای مصوب فرهنگستانبالگردی که از آن در جابهجایی نیروهای هجومی خودی برای درگیری با نیروهای دشمن و حمله به آنها یا تصرف و حفظ عوارض حساس منطقة عملیات استفاده میشود
ردة هجومیassault echelonواژههای مصوب فرهنگستانعنصری از واحدها و نیروهای رزمی و هوایی در عملیات آبخاکی که مأموریت ادارة حملة اولیه بر روی مناطق عملیاتی را بر عهده دارد
آتش هجومیassault fireواژههای مصوب فرهنگستاننوعی آتش که سربازان حملهکننده در هنگام نزدیک شدن به دشمن اجرا میکنند
ترمقلغتنامه دهخداترمق . [ ت َ رَم ْ م ُ ] (ع مص ) خوردن شیر را اندک اندک . و نیز ترمق آشامیدن آب و جز آن و یقال : ترمق الماء اذا حساه حسوة بعد حسوة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از المنجد) (از اقرب الموارد).