حسین بغدادیلغتنامه دهخداحسین بغدادی . [ ح ُ س َ ن ِ ب َ ] (اِخ ) از جبریان و متکلمان سده ٔ سوم هجری بود. رجوع به حسین نجاربن محمد شود.
حسین بغدادیلغتنامه دهخداحسین بغدادی . [ ح ُ س َ ن ِ ب َ ](اِخ ) ابن عبداﷲبن یوسف بن احمدبن شبل بغدادی مکنی به ابوعلی . شاعر فیلسوف ، پزشک در بغداد متولد و همانجا در 474 هَ . ق . 1081/ م . درگذشت . او صاحب قصیده ٔ رائی است که به ابن
حسین بغدادیلغتنامه دهخداحسین بغدادی . [ ح ُ س َ ن ِ ب َ ] (اِخ )ابن عثمان بن ثابت ضریر. وی در 378 هَ . ق . 988/ م . درگذشت . منظومه ای در قرائت دارد . (از الوافی بالوفیات ج 11 ص <span class="hl" dir
قاتل سیاسیassassinواژههای مصوب فرهنگستانفرد مزدور یا متعصبی که با هدف سیاسی شخص یا اشخاصی را به قتل میرساند متـ . قاتل
رژیم آسیاییAsian dietواژههای مصوب فرهنگستانروش سنتی غذا خوردن در آسیا و خصوصاً نواحی شرقی و جنوبی آن که در آن عموماً گوشت غذای اصلی نیست، بلکه برنج و سبزیجات و ماهی و میوههای تازه و مصرف فراوان ادویه وجه غالب است
بازیهای آسیاییAsian Games, Asiadواژههای مصوب فرهنگستانبازیهایی که از سال1951، و هر چهار سال یک بار میان کشورهای آسیایی برگزار میشود
بازیهای پاراآسیاییAsian Para Gamesواژههای مصوب فرهنگستانبازیهایی که هر چهار سال یک بار و بعد از بازیهای آسیایی برای ورزشکاران دارای معلولیت جسمی برگزار میشود متـ . بازیهای آسیایی معلولان
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن حسین بغدادی معروف به شبان . محدث و شیخ مخلّد باقرجی است .
حسینلغتنامه دهخداحسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن یوسف بن احمدبن شبل مکنی به ابوعلی بغدادی . رجوع به حسین بغدادی شود.
ابوعلیلغتنامه دهخداابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن حسین بغدادی . رجوع به حسن بن حسین بن ابی هریره بغدادی شود.
ابوعبدالغتنامه دهخداابوعبدا. [ اَ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) ابن هشام . محمدبن احمد لخمی نحوی . او راست : شرحی به ((قصیدة فی الهیئة)) شیخ ابی علی الحسن بن حسین بغدادی . و رجوع به ابن هشام محمدبن احمدبن هشام ... شود.
حسینلغتنامه دهخداحسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عثمان بن رواسی . کتاب الحدیث دارد. (ذریعه ج 6 ص 324).
دره حسینلغتنامه دهخدادره حسین . [ دَرْ رَ ح ُ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دره کوه بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد. واقع در 17هزارگزی جنوب راه فرعی خرم آباد به چقلوندی ، با 120 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرواست . ساکنین از
حسن و حسینلغتنامه دهخداحسن و حسین .[ ح َ س َ ن ُ ح ُ س َ ] (اِخ ) نام دو کوه است یا دو ریگ توده است و بسطام بن قیس مدفون است نزدیک حسن . (آنندراج ). || دو بطن است در طی . (آنندراج ). || نام دو پسر فاطمه ٔ زهرا است . (آنندراج ).
پهلوان حسینلغتنامه دهخداپهلوان حسین . [ پ َ ل َ ح ُ س َ ] (اِخ )رجوع به حسین ... در حبیب السیر چ خیام (ج 4 ص 53، 56، 64، 65، <span