حضیرةلغتنامه دهخداحضیرة. [ ح َ رَ ] (ع اِ) جایگاه خرما. (منتهی الارب ) (آنندراج ). جای خرما. (اقرب الموارد). || گروه مردم یا چهار تن یا پنج تن یا هشت یا هفت تن یا ده تن یا کم از ده تن که بغزو [ جنگ ] روند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). چهار پنج تن . (مهذب الاسماء). ج ، حضائر. (از م
عَذاراAdharaواژههای مصوب فرهنگستانستارۀ اپسیلون کلب اکبر با قدر 1/5 که غول درخشانی از ردۀ ب2 به فاصلۀ 570 سال نوری از زمین است متـ . اپسیلون کلب اکبر Epsilon Canis Majoris
حدرةلغتنامه دهخداحدرة. [ ح َ رَ ] (ع اِ) ریشی که درون پلک چشم برآید. || (ص ) در صفت چشم ، چشمی کلان یا پرگوشت و صلب و یا تیزنظر. (منتهی الارب ).
حذریةلغتنامه دهخداحذریة. [ ح ِ ی َ ] (ع اِ) قطعه زمین سخت . ج ، حَذاری ̍. || پشته ٔ زمین سخت . (منتهی الارب ). || پرهای گردن خروس . کویل خروه . (مهذب الاسماء). || پاره ٔ زمین . (مهذب الاسماء). ج ، حَذاری ̍، حَذار. الارض الخشنة. الارض الغلیظة من القف الخشنة و ابوخبره ٔ اعرابی گوید: بالای کوه اگ
حضيرةدیکشنری عربی به فارسیانبار غله , انبار کاه و جو و کنف وغيره , انبارکردن , طويله , اشيانه هواپيما , پناهنگاه , حفاظ