حقيقةدیکشنری عربی به فارسیواقعيت , فعاليت , امرمسلم , امر مسلم , يقين , اطمينان , ماخذ , اطلا ع , حقيقت , وجود مسلم , هستي , اصليت , اصالت وجود , راستي , صدق , درستي , صداقت
حقیقیةلغتنامه دهخداحقیقیة. [ ح َ قی قی ی َ ] (ع ص نسبی ) تأنیث حقیقی . مقابل مجازیة: قضیه ٔ شرطیه ٔ منفصله ٔ حقیقیة. رجوع به قضیة شود.
عقیقهفرهنگ فارسی عمید۱. موی نوزاد.۲. گوسفندی که روز هفتم تولد نوزاد و هنگام تراشیدن موی سر او قربانی میکنند.
عققةلغتنامه دهخداعققة. [ ع َ ق َ ق َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عاق ّ. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به عاق شود.
حقیقةالحقایقلغتنامه دهخداحقیقةالحقایق . [ ح َ قی ق َ تُل ْ ح َ ی ِ ] (ع اِ مرکب ) مرتبه ٔ احدیت جامعه بجمیع حقایق است که آنرا حضرت جمعو حضرت وجود نیز نامند. (تعریفات ). و از شیخ عبدالرزاق کاشی منقول است که حقیقةالحقایق ذات احدیت است که جامع جمیع حقایق است . (از کشاف اصطلاحات الفنون ).
في الحقيقةدیکشنری عربی به فارسیواقعا , بالفعل , عملا , در حقيقت , براستي , راستي , حقيقتا , هر اينه , در واقع , همانا , في الواقع , اره راستي