حلبوتیلغتنامه دهخداحلبوتی . [ ح َ ل َ تا ] (ع ص ) ناقة حلبوتی رَکَبوتی ̍؛ ماده شتر دوشیدنی و برنشستنی . ناقه ٔ حَلبی رکبی ̍ همچنین است . (منتهی الارب ).
هلبوثلغتنامه دهخداهلبوث . [ هَِ ب َ ] (ع ص ) گول گرانجان و درمانده در سخن . کم فهم . (منتهی الارب ). احمق . (از اقرب الموارد).
پهلبذلغتنامه دهخداپهلبذ. [ پ َ ب َ ] (اِخ ) بهلبذ. فهلبد. باربد. رجوع به باربد و رجوع به ترجمه ٔ ایران در زمان ساسانیان چ 2 ص 506 شود.