حمسةلغتنامه دهخداحمسة. [ ح َ م َ س َ ] (ع اِ) ستوری است دریائی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || سنگ پشت . ج ، حَمَس . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
حمشةلغتنامه دهخداحمشة. [ ح َ ش َ ] (ع مص ) خشمگین شدن و غضب کردن . (اقرب الموارد). برافروختن از خشم . (منتهی الارب ). || سخت شدن . || (ص ) مؤنث حَمش . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).- اوتار حمشة ؛ وترهای باریک . (اقرب الموارد).
حمشةلغتنامه دهخداحمشة. [ ح َ م ِ ش َ /ح َ ش َ ] (ع ص ) لثة حمشة؛ لثة کم گوشت . || اوتار حمشة؛ باریک . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
حجرالیهودلغتنامه دهخداحجرالیهود. [ ح َج َ رُل ْ ی َ ] (ع اِ مرکب ) سنگ جهودان . سنگ یهودا. حجر یهودی . زیتون بنی اسرائیل . سنگی است بشکل بلوط و مایل بسفیدی با خطوط متوازیة و در آب نرم شود و طعمی ندارد و محمدبن احمد گوید: که نر و ماده میباشد. ماده ٔ او مستدیر و مخطط بسیاهی و سرخی مثل دستنبویه و بقد