حوائنلغتنامه دهخداحوائن . [ ح َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ حائنة به معنی بلای مهلک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
کمربندهای وان آلنVan Allen beltsواژههای مصوب فرهنگستاندو کمربند تابشی، دورتادور زمین، حاوی ذرات باردار به دامافتاده
نیروی واندِروالسvan der Waals forceواژههای مصوب فرهنگستاننیروی ربایشی بین دو اتم یا دو مولکول که در نتیجۀ برهمکنش دوقطبی ـ دوقطبی به وجود میآید
کمربند تابش وانآلِنVan Allen radiation beltواژههای مصوب فرهنگستانیکی از کمربندهای تابشی یونی قوی در فضای پیرامون زمین که از ذرات باردار انرژی بهدامافتاده در میدان زمینمغناطیسی تشکیل شده است
پهوانلغتنامه دهخداپهوان . [ پ َ ] (اِخ ) ده کوچکی از دهستان طبس مسینا بخش درمیان شهرستان بیرجند، واقعدر 25 هزارگزی شمال باختری درمیان . دامنه ، معتدل ، دارای 15 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج
حواینلغتنامه دهخداحواین . [ ح َ ی ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ حاینة،بلای مهلک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
حائنةلغتنامه دهخداحائنة. [ ءِ ن َ ](ع ص ، اِ) تأنیث حائن . محنت نازله ٔ مهلکة. بلای مهلک . ج ، حوائن . || می . (منتهی الارب ). و ظاهراً معنی اخیر برای حانیة به تقدیم نون بر یاء است .