حوضهلغتنامه دهخداحوضه . [ ح َ ض َ ] (ع اِ) عماری فیل وجز آن که بصورت حوض بسازند. (آنندراج ) : نشیننده ٔ حوضه ٔآبگیرپلی کز حجابی ندارد گزیر. نظامی (از آنندراج ).حوضه ای ساخته ز سنگ رخام حوض کوثر بدو نوشته غلام . <p class="au
حوضهفرهنگ فارسی معین(حُ ض یا ضَ)(اِ.) [ ع . ] 1 - ناحیه یا منطقه ای که آب های آن به یک جا می ریزد. 2 - ناحیه ای که از آب یک رودخانه مشروب می شود.
یهودهلغتنامه دهخدایهوده . [ ی َ دَ ] (اِخ ) اسم ذات احدیت و دلالت بر سرمدیت آن ذات مقدس نماید و قصد از آن خداوند مکشوف است . (از قاموس کتاب مقدس ).
یهودیهلغتنامه دهخدایهودیه . [ ی َ دی ی َ ] (اِخ ) قسمتی از شهر شهرستان قدیم (در محل فعلی سپاهان «اصفهان ») که یهودیها در آن ساکن بودند. (یادداشت مؤلف ). محله ای است در اصفهان . (از معجم البلدان ). قسمتی از اصفهان . (دمشقی ). و رجوع به نزهةالقلوب چ اروپا مقاله ٔ سوم ص <span class="hl" dir="ltr"
یهودهلغتنامه دهخدایهوده . [ ] (اِخ ) نام شهر ولایت جوزجان بوده . حمداﷲ مستوفی گوید: جوزجان ولایتی است و شهرش یهوده و فاریاب و شبورقان است . (نزهةالقلوب ج 3 ص 155).
یهودیهلغتنامه دهخدایهودیه . [ ی َ دی ی َ ] (اِخ ) یهودیة. نام ناحیتی در فلسطین . (یادداشت مؤلف ). اسم قسمتی از فلسطین بوده است که مراجعت کنندگان از اسیری در آنجا سکونت ورزیدند و آن اراضی خشکی است واقع در میان کوهستان و دریای لوط که سنگهایش آهکی و خاکش کم و اهالی اش شبانند. (از قاموس کتاب مقدس
حوضۀ آبریزcatchment basin, catchment area, water shed, drainage basinواژههای مصوب فرهنگستانپهنهای از زمین که بارشهای طبیعی آن ازطریق زهکشی به پیکرۀ آب بزرگتر هدایت میشود متـ . حوضۀ آبخیز، آبریز، آبخیز
حوضۀ اتمatomic basinواژههای مصوب فرهنگستانفضایی سهبعدی که مرزهای آن دربرگیرندۀ شیوراههای چگالی الکترون است و به هسته ختم میشود
حوضۀ بادروبشیdeflation basinواژههای مصوب فرهنگستانتورفتگی عارضهنگاشتی که براثر بادروبش به وجود میآید
زیرحوضهsub-basinواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از حوضۀ رود که بهدلیل وجود مشخصههای کاملاً متمایز یا با زهکشی شدن از شاخابهای خاص از حوضۀ اصلی جدا میشود