لغتنامه دهخدا
جرن . [ ج َ رَ ] (ع اِ) زمین درشت و سخت . (منتهی الارب ) (از ذیل اقرب الموارد) (آنندراج ). زمین درشت و آن کلمه تبدیل شده ٔ «جرل » است . (از متن اللغة). و رجوع به جرل شود. (از ذیل اقرب الموارد از لسان ) «و نحن نغدو فی الخبار و الجرن َ». (از ذیل اقرب الموارد). ج ، جُرُن . (آنند