شیشۀ جلوی گرمشوheated windshield, heated windscreenواژههای مصوب فرهنگستانشیشۀ جلوی مجهز به گرمکننده برای بخارزدایی و یخزدایی از روی سطح آن
شیشۀ عقب گرمشوheated rear windowواژههای مصوب فرهنگستانشیشۀ عقب مجهز به گرمکننده برای بخارزدایی و یخزدایی از روی سطح آن
بارگُنج حرارتیـ یخچالیrefrigerated and heated containerواژههای مصوب فرهنگستانبارگُنجی با سامانههای گرمایش و سرمایش
عوارض املاکestate duty, estate taxواژههای مصوب فرهنگستانمالیات بر ارثی که پیش از تقسیم ارث، ارزیابی میشود
حیثیتلغتنامه دهخداحیثیت . [ ح َ / ح ِ ثی ی َ ] (از ع ، مص جعلی ، اِمص ) وضع. اسلوب . (آنندراج ). نظر. لحاظ. اعتبار: و شوکت و صولت مائی و منی بحیثیتی میراند که ... (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ). ...تا به حیثیتی که چون بجوار ایزدی واصل شد... (تاریخ قم ).
حیثیتprestigeواژههای مصوب فرهنگستاناعتبار و ارزش و احترامی که فرد بهدلیل موقعیت شغلی یا اقتصادی یا اجتماعی یا فرهنگی در جامعه از آن برخوردار است