حَامٍفرهنگ واژگان قرآنشتر نري که آنرا بر ناقهها ميجهانيدند (جزء حیواناتی است که اعراب جاهلیت کشتن و خوردن آن را بر خود حرام کرده بودند)
خط نشانهرویline of aimواژههای مصوب فرهنگستانخطی فرضی از نگاه شخص توپچی یا تیرانداز که در امتداد آن، هدف قابل رؤیت است
سازندة تجهیزات اصلoriginal equipment manufacturer, OEMواژههای مصوب فرهنگستانشرکتی که محصولی را بهعنوان ماده یا قطعه یا افزار اصل برای استفاده در محصول شرکت دیگری تولید میکند
سرِ پولat the money, ATMواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن قیمت اصابت اختیارنامة خرید یا فروش دارایی مبنا با قیمت بازار برابر است متـ . اختیارنامة سرِ پول at the money option
بنی حاملغتنامه دهخدابنی حام . [ ب َ ] (اِخ ) یکی از سه نژاد کهن تورات (حام ، سام ، یافث ). رجوع به حام شود.
حامیفرهنگ نامها(تلفظ: hāmi) (عربی) منسوب به حام پسر نوح ، از اولاد حام ؛ آن که پشتیبان و نگهبان کسی یا چیزی است، حمایت کننده ، پشتیبان .
جاملغتنامه دهخداجام . (اِخ ) نام پسر نوح علیه السلام که بعد طوفان زنده بود. (شرفنامه ٔ منیری ). ظاهراً مصحف حام است . رجوع به حام شود.