غواص دودهای حقیقیGavia immer immerواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ غواصیان و راستۀ غواصسانان که بالای بدنش شطرنجی و سیاه و سفید است
چکشhammerواژههای مصوب فرهنگستان1. بخشی از سازوکار پیانو که به سیمها ضربه میزند 2. نوعی کوبه که برای نواختن بر برخی سازهای کوبهای به کار میرود
عمر حمیریلغتنامه دهخداعمر حمیری . [ ع ُ م َ رِ ح ِم ْ ی َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ. رجوع به عمر بامخرمة شود.
عمرلغتنامه دهخداعمر. [ ع ُ ] (ع اِ) زندگانی . (منتهی الارب ) (دهار). حیات . (اقرب الموارد). زیست . زندگی . مدت حیات و زندگانی : چرا عمر کرکس دوصد سال ویحک نماند فزونتر ز سالی پرستو. رودکی .عمری که مر تراست سرمایه ویداست و کاره
ذوقنیانلغتنامه دهخداذوقنیان . (اِخ ) ظاهراً یکی از اذواء حمیر پدر علقمةبن ذوقنیان که او نیز از اذواء و ملک حمیر است .
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن زیدبن سددبن حمیر الاصغر ملقب بذومقار. یکی از ملوک حمیر.
طمطمانیةلغتنامه دهخداطمطمانیة. [ طُ طُ نی ی َ ] (ع اِ) (... حِمْیَر) سخنان زشت که در لغت حمیر است . (منتهی الارب ).