خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خ
/x/
معنی
نهمین حرف الفبای فارسی؛ خِ؛ خا. Δ در حساب ابجد: «۶۰۰ ».
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
خ
لغتنامه دهخدا
خ . (حرف ) حرف نهم است ازالفبای فارسی و هفتم از الفبای عربی و بیست و چهارم از الفبای ابجد و نام آن خاء است و در حساب جُمَّل ششصد بود و در حساب ترتیبی فارسی نماینده ٔ عدد نه و در حساب ترتیبی عربی نماینده ٔ هفت است . و آن از حروف روادف و از حروف خاکی ا...
-
خ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حرف) x نهمین حرف الفبای فارسی؛ خِ؛ خا. Δ در حساب ابجد: «۶۰۰ ».
-
خ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) xe نام واج «خ».
-
خ
فرهنگ فارسی معین
(حر.) حرف نهم از الفبای فارسی که در حساب ابجد برابر عدد «600» می باشد.
-
واژههای مشابه
-
کِرْدِی خُ
لهجه و گویش گنابادی
kerdeykho در گویش گنابادی یعنی کار خود ، اقدام خود ، واکنش خود ، مجموع کارهی گذشته تا کنون
-
کِرْدِی خُ
لهجه و گویش گنابادی
kerdeykho در گویش گنابادی یعنی کار خود ، اقدام خود ، واکنش خود
-
قزلا خ
دیکشنری فارسی به عربی
قبرة
-
سنگلا خ
دیکشنری فارسی به عربی
صخري
-
عیْضِشْ دِ خُ گِرِفْتَ
لهجه و گویش گنابادی
eyzesh de kho gerefta در گویش گنابادی یعنی چقدر مغرور شده ، چقدر خودش را میگیرد.
-
اَز خُ دِ خِطُک
لهجه و گویش گنابادی
az kho de khetok در گویش گنابادی یعنی از خود راضی ، مغرور
-
اَزْ خُ دِ خِطِیْک
لهجه و گویش گنابادی
az kho de kheteik در گویش گنابادی یعنی از خود راضی ، مغرور ، خودخواه
-
جستوجو در متن
-
لخه
لغتنامه دهخدا
لخه . [ ل َ خ َ / خ ِ / ل َخ ْ خ َ / خ ِ ] (ص ) (کفش ...)، کفش کهنه .
-
خجاره
فرهنگ فارسی معین
(خَ یا خُ رِ) (ص .) اندک .