خارهایbarbed, barbellateواژههای مصوب فرهنگستانویژگی زِبرکرکی که در سطح یا حاشیۀ آن زواید ریز و تیز وجود دارد
خاره خفتانلغتنامه دهخداخاره خفتان . [ رَ / رِ خ ِ ] (اِ مرکب ) ظاهراً خفتانی که از جنس خاره (یعنی پارچه ٔ ابریشمین که در خاره گذشت ) باشد : نشستند بر تازی تیزجوش همه خاره خفتان و پولادپوش .نظامی .
خاره کوهلغتنامه دهخداخاره کوه . [ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) کوهی که از جنس سنگ خاره باشد. || کنایه از محکمی و صلابت است : پس و پیش را کرد چون خاره کوه برانگیخت قلبی ثریا شکوه .نظامی .