خاماروانلغتنامه دهخداخاماروان . [ رَ ] (اِ) بید مصری . (ناظم الاطباء) (اشتینگاس ) (فرهنگ شعوری ج 1 ص 374) .
خُمُرِهِنَّفرهنگ واژگان قرآنرو سریهایشان (جمع خمار است ، و خمار آن جامهاي است که زن سر خود را با آن ميپيچد ، و زايد آن را به سينهاش آويزان ميکند )