لغتنامه دهخدا
شش خان . [ ش َ / ش ِ ] (اِ مرکب ) خیمه ٔ مدور و خیمه ٔ گرد و قلندری . (ناظم الاطباء) (از برهان ). خیمه ٔ گرد مدور را گویند و آن را گنبدی نیز خوانند و معرب آن شش خانج است و در این زمان چنین خیمه ٔ گنبدمانند را که یک ستون در میان دارد چادر قلند